گروه آموزشی رشته انیمیشن فنی و حرفه ای شهر تهران

اعضای گروه : مریم یگانه روز کاری گروه : سه شنبه

گروه آموزشی رشته انیمیشن فنی و حرفه ای شهر تهران

اعضای گروه : مریم یگانه روز کاری گروه : سه شنبه

تفاوت بازیگری در سینما و تئاتر


تفاوت بازیگری در سینما و تئاتر


 

عوامل تأثیر گذار بر تفاوت های بازیگری سینما و تئاتر

    نمای درشت close up

    یکی از پدیده های بی نظیر هنر سینما ،  نمای درشت است . چنان که وقتی صحنه را بصورت نمای درشت فیلم برداری می کنیم خود بیان کننده آن است که بین بیننده و موضوع در صحنه فیلم فاصله بسیار کوتاهی موجود است.

    گریفیث دریافته بود که اگر در تئاتر ، کلمه ،  فرمانروای حرکت است ، وزن ، گوهر سینما است . پس در سینما با نشان دادن یک جسم ، یک شیء بیجان و یا یکی از اعضای بازیگر ، که یک عمل جسمانی ساده را انجام می دهد می توان احساس یا هدفی را به تماشاگر منتقل ساخت. ولیکن در تئاتر ، بازیگر می بایست بازی منطقی و چنان چشم گیری داشته باشد که با تمام وجودش بتواند منظور خود را به تماشاگر منتقل کند .

    در این صورت در تئاتر فشردن دسته شمشیر فقط جزئی از کل است . یعنی یک عمل ساده فیزیکی است و جزئی از کل بازی هنرپیشه تئاتر است که با تمام قد و قیافه روی صحنه دیده می شود و بایستی این نفرت را با تمام وجود نشان دهد.

    مسئله ای که بازیگر در نمای درشت با آن مواجه است این است که در نمای درشت ریزترین و زیرپوستی ترین حرکات به ابعاد چندین برابر روی پرده بزرگ می شود و بازیگر نباید به حرکات اغراق آمیز روی آورد ، به قول ژان کوکتو : ( این چشم بی حیا « دوربین » که همه چیز را بی پیرایه می بیند . )

    بلابلاژ می گوید: ( کارگردان برای گرفتن یک نمای درشت به بهترین بازیگرها هم می گوید که بازی نکنید ، اصلاً هیچ کاری نکنید . فقط حس کنید ، همین حس به صورت و زیر پوست شما منتقل می شود و این کافی است.

    در تئاتر به علت بعد مسافت قاعده بر این است که حرکات از حالت طبیعی اغراق آمیزتر باشد تا ردیف های آخر سالن نمایش هم قادر به رویت باشند. اما این هدف در سینما تنها با یک نمای درشت قابل حل است.

     برش Cut

   تاثیر برش در تکامل بخشیدن به بازی در سینما یکی دیگر از تفاوت های بازیگری در سینما و تئاتر است . عمل برش به مفهومی که در سینما وجود دارد در تئاتر امکان پذیر نیست ، برش در سینما باعث می شود تا بازی بازیگر بسیار غنی تر از  آنچه هست نمایانده شود. به وسیله برش ما می توانیم حادثه Action   را لحظه به لحظه تعقیب کنیم و از هیچ چیز حتی اشیاء بی جان غافل نشویم.

    در تئاتر نمی شود به طور محسوس ، دید تماشاگر را به یک شیء ویژه که در پیشبرد نمایش می تواند بسیار موثر واقع شود جلب کردف ولی در سینما به کمک برش مثلاً می توان چشمان وحشت زده یک زن و سپس صورت خشمگین مردی را نشان داد و در برش بعدی فقط یک کادر آشپزخانه در کادر باشد. که بیان چنین مطلبی در تئاتر مدت ها وقت لازم دارد.

    از طرفی هر چه تعداد برش ها بیشتر باشد فیلم دارای ریتم تندی می شود و هیجان انگیزتر خواهد شد. تغییرات تند زوایا بدون در نظر گرفتن اصول ترکیب و برش ، می تواند بر شدت هیجان نماها بیفزاید.

 

     نماها Shot

    بازیگر سینما به مدد حقه های سینمایی امثال نماهای عمومی ، نماهای درشت ، نماهای دارای زوایای عجیب و غریب ، زوایای خیلی پایین یا خیلی بالا و نوع برش این نماها و پیوند آنها با یکدیگر و استفاده درست و بجا از آنها می تواند عالیترین احساس را در بیننده بیدار کند.

    در نماهای باز یا عمومی ( Long shot  ) صورت بازیگر بقدری کوچک است که حتی غلوآمیزترین حرکت های صورت دیده نمی شود ، این دقیقاً همان تصویری است که از یک بازیگر تئاتر نیز دیده می شود ، اما در یک نمای درشت بازیگر باید تمام سعی خود را به این معطوف دارد که سر خود را زیاد حرکت ندهد زیرا علاوه بر غلوآمیز بودن بازی ممکن است سر بازیگر از کادر بسته خارج شود زیرا دوربین بر اساس مکان سر وی تنظیم شده است .

چارلی چاپلین : ( تو می توانی کارگردان را با بازی ات گول بزنی ولی دوربین را نمی توانی فریب دهی )

    اختلاف بین بازی تئاتری و بازی سینمایی ، شبیه تصویر در دو سوی یک تلسکوپ است . سینما در واقع ذره بینی است که مثلاً تصویر طول بینی هنرپیشه و یا فاصله بین چشمان او را یک متر نشان می دهد.

     تماشاگر و عوامل محیطی

    تأثیر تماشاگر بر اجرای تئاتری را هیچ گاه نباید نادیده گرفت ، تماشاگر خود عضوی در نمایش است و عکس العمل او در نحوه کار بازیگر تأثیر مستقیم دارد و گاهی بازیگر با فاصله گذاری تماشاچی را در بازی نیز شرکت می دهد .  تماشاگر در فیلم شرکت نمی کند اما نه در لحظه حاضر و شرکت او یک جانبه است یعنی واکنشی در کار نیست ، حال آنکه در هنرهایی چون : موسیقی یا نمایش واکنش ها در زمان اجرای اثر وجود دارد و دوجانبه است .

    اگر یک وضع نا منتظر پیش آید که از ادامه نمایش فیلم جلوگیری کند ، هیچ تغییر اصلی در فیلم روی نخواهد داد ، حال آنکه در تالار نمایش به هنگام اجرای تئاتر یا موسیقی هر سرفه و هر زمزمه ای می تواند در اجراکنندگان و در نتیجه ترکیب خود اثر تأثیر داشته باشد.

     در تالار سینما ، فاصله تماشاگر -  از نظر هیجانی و فکری -  با پرده سینما بسیار کمتر است . و شاید یکی از انگیزه های حالت کوفتگی و گیجی که به هنگام بیرون آمدن از تالار سینما دست می دهد ، از همین رو باشد ، به هر حال جریان آنی و حضوری و متقابل که میان تماشاگر و بازیگر در نمایش تئاتری پدید می آید ، همیشه یکی از حسرت های فیلم خواهد بود.

      سیر روند بازی  

    در تئاتر کار بازیگر به زندگی روزمره می ماند و معمولاً شب ها و در مقابل مردم انجام می شود اما در سینما ممکن است فیلم برداری در تمام روز و در لحظاتی در ساعاتی از شب انجام پذیرد.

    در سینما کار بازیگر از آرایش و لباس شروع می شود و کارگردان و فیلم بردار و آرایشگر به مشورت با هم می پردازند اما در تئاتر کار بازیگران از بحث دور میز شروع و سپس به کار تمرین های مداوم ختم می شود.

 

     بازیگر تئاتر با هر اجرا یک گام به جلو برمی دارد و به تجربیات خود می افزاید . اما بازیگر سینما هرگز به چنین موقعیتی دست نمی یابد و از تمرین های مداوم برخورداری ندارد جز در پاره ای مواقع که آن نیز به کار صحنه ای نزدیک است .

    بازیگر تئاتر در شکل گرفتن و در تکامل نمایشی شخصیتی که نقش آن را دارد شرکت می کند . یعنی در واقع در خود او نیز همراه با نقشی که دارد تحولی روانی روی می دهد . اما در سینما مگر اینکه کارگردان از پیش خواسته باشد و تهیه کننده هم قدرت مالی فراوان داشته باشد هرگز چنین تحولی در کار نیست .

    سینما اغلب به افراد دارای ظاهر مشخص و کارگردان ، احتیاج دارد و تئاتر به بازیگر که بتواند هر بار شخصیت کاملاً جدیدی با روحیات و ویژگی های نو ارائه کند.

    در نمایش تئاتری بازیگران جدا و بیرون نیستند . حال آنکه روی پرده سینما چنین اند . رویدادهایی که بر روی پرده سینما می بینیم گویی بیرون از زمان و مکان است  و شکلی جاودانی دارد.

       صدا

    در رادیو ، جائی که هنرپیشه صدایش شنیده می شود اما خودش دیده نمی شود ، تأکید روی صدا را ایجاب می کند . در تئاتر جائی که هنرپیشه از فاصله ای صدایش شنیده و خودش دیده می شود ، احتیاج به تأکید بیشتری روی عمل وجود دارد، در سینما و تلویزیون ،  هنرپیشه اغلب به طور خیلی نزدیکی ، عیناً شبیه زندگی واقعی دیده و صدایش شنیده  می شود هیچ نوع تأکید و اغراق در بازی و صدا جایز نیست و بایستی بازیگران از آن منع شوند .

    در سینما به کمک دوبله ، میکروفون ، میکسر و وسایل فنی دیگر بر روی کیفیت صدای بازیگران می توان تغییراتی ایجاد کرد مثلاً بازیگری که نقش یک فرمانده نظامی را بازی می کند و از نظر ظاهری با این نقش بسیار هم خوانی دارد اما از نظر تُن صدا دارای یک صدای زیر زنانه است به کمک صدای شخص دیگری می توان این نقص را برطرف کرد اما در صحنه نمایش آنچه که یک بازیگر ارائه می کند همان است و غیر قابل تغییر .

     محدودیت های مکانیکی

    محدودیت های مکانیکی تهیه و تولید فیلم ، به مشکلات بازیگرهای سینما اضافه می کند. بازیگر سینما نمی تواند نسبت به عکس العمل تماشاگران به همان گونه که در تئاتر ممکن است بازی خود را بسازد . در اینجا بازی او می بایستی ذهنی باشد و بداند به کجا می رود ، هنرپیشه سینما باید از حرکات غیر لازم و کنترل نشده که ممکن است تصویر را از ترکیب خود خارج سازند اجتناب ورزد . از آنجا که فاصله تماشاچی در تئاتر از ابتدا تا انتها نسبت به صحنه نمایش یک اندازه است تمام هیکل بازیگر تئاتر تا آخر نمایش روی صحنه نمایان است ولی در سینما فاصله ما با بازیگر و صحنه و فضا متغیر است.

    فیلم ساز به کمک دوربین هر چه بخواهد و لازم بداند از نزدیک یا دور نشان می دهد و یا از برخی نماها صرفنظر می کند و یا جای دیگر و کس دیگری را نشان می دهد پس تنوع در سینما بیشتر است.

 

 

-         فنون بازیگری در تئاتر و سینما نویسنده : نورالدین استوار انتشارات سروش چاپ اول 1360

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد